تبری از رهبران شرک (قرآن)مؤمنان باید از رهبران شرک تبری بجویند، چرا که نتیجه آن حسرت و ندامت در آخرت میشود. ۱ - نتیجه عدم تبری از رهبران شرکحسرت و ندامت از اعمال در آخرت، نتیجه عدم تبری از رهبران شرک و بت پرستی میباشد: وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله اعمــلهم حسرت علیهم و ما هم بخـرجین من النار. و (در این هنگام) پیروان میگویند: «کاش بار دیگر به دنیا بر میگشتیم، تا از آنها (پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان میدهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! کوتاه سخن اینکه عشق و علاقه افراد با ایمان نسبت به خدا از عشق و علاقه بت پرستان به معبودهای پنداریشان ریشه دارتر و عمیقتر و شدیدتر است. چرا چنین نباشد آیا کسی که واقعیتی را دریافته و به آن عشق میورزد با کسی که گرفتار خرافه و تخیل است میتواند یکسان باشد؟ عشق مؤمنان از عقل و علم و معرفت سرچشمه میگیرد اما عشق کافران از جهل و خرافه و خیال!. و باز به همین دلیل عشق نخست به هیچ وجه متزلزل نمیگردد ولی عشق مشرکان ثبات و دوامی ندارد. لذا در خداوند در قرآن میفرماید: این ظالمان هنگامی که عذاب الهی را مشاهده میکنند و میدانند که تمام قدرتها به دست خدا است و او دارای مجازات شدید است، در آن هنگام متوجه زشتی اعمال خود و بدی عاقبت کارشان میشوند و اعتراف میکنند که انسانهای منحرفی بودهاند (و لو یری الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة لله جمیعا و ان الله شدید العذاب). در این هنگام پردههای جهل و غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار میرود و به اشتباه خود پی میبرند، ولی از آنجا که هیچ تکیه گاه و پناهگاهی ندارند از شدت بیچارگی بی اختیار دست به دامن معبودان و رهبران خود میزنند اما، در این هنگام رهبران گمراه آنها دست رد به سینه آنان میکوبند و از پیروان خود تبری میجویند (اذ تبرا الذین اتبعوا من الذین اتبعوا). و در همین حال عذاب الهی را با چشم خود میبینند و دستشان از همه جا کوتاه میشود (و راوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب). بدیهی است منظور از معبودها در اینجا بتهای سنگی و چوبی نیستند، بلکه انسانهای جبار و خودکامه و شیاطینی هستند که این مشرکان، خود را دربست در اختیارشان گذاردند، و تسلیم بی قید و شرط در مقابل آنها شدند. اما این پیروان گمراه که بی وفایی معبودان خود را چنین آشکارا میبینند برای تسلی دل خویشتن میگویند: ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز میگشتیم تا از آنها تبری جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبری جستند! (و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرؤا منا). اما چه سود که کار از کار گذشته و بازگشتی بسوی دنیا نیست. و در پایان آیه میفرماید آری، این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان میدهد (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم). و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد (و ما هم بخارجین من النار). آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه میتوانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند، و بهره آن را دیگران بردند، حسرت بر امکانات فوقالعادهای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بی عرضه و بی ارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال! ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۸، برگرفته از مقاله «تبری از رهبران شرک». |